خاطرات هفتگی انقلاب زن زندگی آزادی

--

هفته ۲۶ آذر الی ۳ دی ماه ۱۴۰۱

پانزدهمین هفته انقلاب بیشتر از هفته های قبل از آن دشوار بود و طاقت فرسا. شاید چون در میانه راهی بی برگشت سرگردانیم با زخم هایی که نه میشود التیامی برایشان پیدا کرد و نه راهی برای فراموش کردنشان. این هفته در شب یلدا طولانی ترین و تاریک ترین شب سال را در یکی از سیاه ترین روزگاران با یاد کشته شده ها و آزادیخواهان دربند برگزار کردیم.

قبرستان ها و بیرون زندان اوین پر شد از شمع به دستانی که نوری کوچک در شبی بی پایان برافروختند و داوطلبانی که با چای و بسته های خوراکی از ایشان استقبال کردند.

خستگی فراخوان سه روزه ۲۸-۲۹-۳۰ آذر ماه را باید شب یلدا از تن به در میکردیم. در این سه روز تظاهرات خیابانی در چند محله منجمله خیابان انقلاب، چیتگر، اکباتان و پونک تهران کم و بیش شکل گرفت. شهرهای کردستان هم صحنه اعتصابات و تظاهرات گسترده بود. دانشجویان بیمارستان رسول اکرم و دانشگاه علوم پزشکی تهران برای احقاق حقوق معوقه خودشون تحصن کردند و کارگران کارخانه مس جیرفت، کارگران پایانه نفتی قشم، و کرگران کارخانه ترانسفورماتور شهر جدید پرند به اعتصاب ها ی کارگران نفت و پتروشیمی در عسلویه، بندرعباس، ماهشهر و پارس پیوستند.

سفره ایرانیان همیشه جایی بوده نه فقط برای تقسیم نان، بلکه تقسیم غم و شادی. سفره یلدا، سفره هفت سین، سفره ۱۳ به در و سفره های عروسی و عزا و خیرات.

اکنون با هم سر سفره انقلاب نشسته ایم. انقلاب سفره ای است که هر سی چهل سال در این خانه پهن میشود. اگر هم از داخل انقلاب نشود کودتا یا تغییر حکومت دستوری از خارج حتمی است. رضاشاه که با کودتای انگلیس در سال ۱۲۹۹ به قدرت رسید قرار بود طرح های نوسازی و توسعه غرب در خاورمیانه را اجرا کند. رضا خان در ایران، آتاتورک در ترکیه، و انور سادات در مصر بازو های اجرای «تیوری های توسعه» دانیل لرنر در خاورمیانه بودند تا پروژه گذر از نظام سنتی و نوسازی خاورمیانه را محقق کنند. ولی وقتی رضاخان پا را از گلیم فراتر گذاشت و مرز بین اجرای دستورات و وطن پرستی را رد کرد، توسط انگلیسی ها از حکومت خلع و سپس تبعید شد. مصدق جمله ای به او منسوب می کند که : «مرا سیاست انگلیس آورده است ولی ندانست که را آورده است..»

همان انگلیس محمدرضا فرزند رضاخان را بعد از پدر بر مسند قدرت نشاند و حتی در کودتای ۲۸ مرداد با کمک آمریکا از سقوط سلطنت او به دست دولت مصدق جلوگیری کرد. ۳۰ سال بعد جاه طلبی های محمدرضاشاه در اوپک باعث شد آمریکا و انگلیس در گوادالوپ بر سر سرنگونی وی نیز توافق کنند و این بار خمینی را بعنوان مهره بازی خود در ایران برگزینند. ولی در اواسط دهه ۸۰ خورشیدی گروهی در بیت و دالان های قدرت نظام جمهوری اسلامی سودای بیرون آمدن از زیر یوغ ملکه بریتانیا به سرشان زد و نیروی سپاه را بدل به بازیگر اصلی صحنه سیاسی و اقتصادی در ایران کردند. سپاه با تز تشکیل هلال شیعی و توسعه ظرفیت های موشکی و هسته ای در صدد برامد تا توان مقابله با نیروهای خارجی را در خود تقویت کند. ولی این ارگان بعلت فساد ساختاری، عدم مشروعیت داخلی و ناکارامدی در اداره امور کشور خود به تهدیدی علیه کشور و ملت بدل شد. نیروهای سپاهی که به گروه وطنی معروفند یا در گفتمان سیاسیون به نیرو های «میدان» شهرت دارند گوی قدرت را از نیروهای غیر وطنی یا نیروهای «دیپلماسی» ربودند و مهره های اصلی آخوندیسم انگلیسی در ایران از لاریجانی ها تا ظریف و روحانی میدان سیاست را واگذار کردند. سپاه ماند و انگلیس و آمریکایی که بار دیگر بر سر رفتن حاکم دست نشانده از ایران توافق کرده اند.

در این میان دشوارترین کار برای مردم و قیم های غربی پیدا کردن یک رهبر جایگزین است. طی چهل سال اخیر جمهوری اسلامی تمامی احزاب و گروه های مدنی و فعالان صنفی و حتی روزنامه های مستقل و نهادهای حقوق بشری رو از ریشه خشکانده و از بروز و ظهور هر تشکل مستقل جلوگیری کرده.

آزادیخواهان شریفی هم که در این سال ها دغدغه وطن داشتند یا جان گزاشتند یا در زندان ها دستشان کوتاه است. از روسری سفید ها و مادران انقلاب تا وکلایی مثل نسرین ستوده و فیلمسازانی مثل جعفر پناهی و محمد رسول اف و فعالانی مثل نرگس محمدی و محمد نوری زاد.

آمریکا هم که از چهل سال پیش شازده پهلوی و کمپ اشرفی ها را در آستین نگه داشته بود تا چنین روزی از آب نمک دربیاورد و به ملت ایران حقنه کند دوزاریش افتاده که این بار ملت از اتاق های فکر و دالان های قدرت واشینگتن و لندن پیش افتاده اند و خیال تن دادن به اوامر پخمه های نخبه نمای بی بی سی و صدای آمریکا را ندارند.

در چنین اوضاعی است که گروه ها و تشکل ها و احزاب در بستر شبکه های اجتماعی در حال شکل گیری هستند. افراد و احزاب و گروه های خارج نشین و داخل نشین با گرایشات متفاوت و گاه متضاد کم کم دارند جسارت پیدا میکنند که به هم نزدیک شوند. این هفته شاهزاده پلوی، مسیح علینژاد، علی کریمی و حسین رونقی یکدیگر را در توییتر دنبال کردند. «بنیاد مردم» به همت گروهی که بجز موسس هویت و رزومه شان مشخص نیست راه اندازی شد تا به قول موسسان به مردم ایران تمرین دموکراسی دهد. قبلا هم موسسات مشابه نظیر گمان با تکیه بر افکار سنجی شکل گرفته بودند ولی بعلت وابستگی به اندیشکده ها و دانشگاه های خارجی از حیض اعتبار ساقطند. این تشکل ها و نهادها هرچند کم جان و ناکارآزموده ولی شمعی در یلدای حکومت آخوندی در ایرانند.

این روزها خیلی ها کلافه و منتظرند و آرزو میکنند که این انقلاب زودتر به ثمر بنشیند.

ولی من آرزو می کنم یک زایمان زودرس دیگه فرزندی ناقص الخلقه در دامان این ملت نگذارد و تا زمانیکه بلوغ اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ما به کمال نرسیده این انقلاب محقق نشود. هر روزمان باید تمرین مشارکت مدنی و شنیددن و دیدن و آموختن باشد. هر روزمان باید رنج بکشیم و از رنج هایمان بیاموزیم بجای اینکه خموده و غمگین و عاجز شویم. باشد که انقلابمان نه فقط تجلی براندازی استبداد و ظلمت که ظهور مدنیت، عقلانیت، و توسعه سیاسی و اجتماعی باشد. باشد که چنان در کنار هم رشد کنیم که هر کدام ظرفیت رهبری ایرانی آزاد و آباد را در فردای انقلاب داشته باشیم.

این بود یاد داشت های هفته ۱۵ ام انقلاب. تا هفته دیگر قوی باشید، شجاع باشید.

--

--

Diaries of the Iranian Revolution 2022
Diaries of the Iranian Revolution 2022

Written by Diaries of the Iranian Revolution 2022

Welcome to the diaries of a journalist telling the tales of a revolution called women-life-freedom from Iran. Podcast here: www.instagram.com/diary_iranian2022

No responses yet